چهارده دریا |
یادمان باشد ، زود دیر می شود
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد
و به پرستار گفت :
خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار:
این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید. پیرمرد:
اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم…
با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
این قانون بیمارستانه.
باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید.
نظرات شما عزیزان: |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |